مارکوس، هنرمندی که اشتیاق خود را نسبت به زندگی از دست داده است، اتاق های آزاد خود را به زن جوانی که گمان می کند یک شرور کمیک بوک است ، اجاره می دهد و ...

داستان در مورد زن جوانی است که به یک خانه زیبا نقل مکان میکند اما در آنجا روح یک راهبه دیوانه گربان گیرش می شود و...

یک نویسنده‎ی دمدمی مزاج در حالی برای فارغ‌التحصیلی برادر خود به خانه برمی‌گردد که رازی نهفته را در قلبش دارد. او خودش را مورد تعقیب توسط گذشته و احاطه شده توسط نیروهایی تاریک و شوم می‌یابد...

داستان این فیلم درباره‎ی یک واسطه روحی به نام مایکل وان می‎باشد که سابقه‎ی چندان خوبی ندارد و در شغلش موفق نیست. اما هنگامی که فردی روانی او را می‎دزدد ، مایکل از این فرصت استفاده می‎کند تا یک پرونده‎ی قتل بین‎المللی را حل کند و به یک چهره‏‎ی معروف تلویزیونی تبدیل شود...

داستان فیلم درست از جایی آغاز می شود که قسمت اول (Divergent) به پایان رسیده بود. "تریس" (شیلین وودلی) و "فور" (تئو جیمز) پس از فرار به بیرون دیوارها و خارج شدن از جامعه تحت کنترل، با گروه هایی در بیرون از مرز روبرو شده اند که با یکدیگر متحد هستند و یک هدف دارند. گروهی که "آمیتی" نام دارد و توسط زنی به نام "جوآن" (اوکتاویا اسپنسر) سرپرستی می شود. زنی که "تریس" نمی داند آیا او هم قدرت ماوراء طبیعی دارد یا نه...

داستان سریال از جایی شروع میشود که جو مک میلان یک جوان مجرد و خوش گذرون ولی در عین حال با تفکرات اقتصادی و جاه طلبانه وارد شرکت کاردیف الکتریک میشود و با شناختی که از گوردون کلارک دارد او را تشویق میکند که کار ساخت کامپیوترهای شخصی و خانگی را که گوردون قبلا ایده اش را منتشر کرده بوده و سپس اقدام به ساختشان کرده و موفق نبوده را دوباره از سر بگیرند، آنها با استفاده از مهندسی معکوس از روی چیپ های شرکت IBM سعی میکنند این کار را انجام دهند…