در سالگرد مرگ ربکا، میا به بهشت کارائیب بازمیگردد، جایی که او و بهترین دوستش آخرین روزهای زندگیشان را با هم سپری کردند. همانطور که میا تصمیم می گیرد تا وقایع مرموز درگذشت دوستش را کشف کند ....
ریشی و دوست دخترش آدیثی در حال ملاقات با پدر ریشی هستند و ماشین آنها خراب می شود. یک غریبه به آنها پیشنهاد اقامت در خانه اش را می دهد. ارتباط ریشی با غریبه چیست و چگونه آنها از شرایط عجیب و غریب بیرون می آیند.