داستان این فیلم در دهه 1980 میلادی روایت شده و در مورد جوانی به نام چان لوک کوون است که به طور تصادفی وارد شهرک محصور کاولون می‌شود. او به زودی نظم را در میان هرج و مرج آن کشف کرده و درس‌های مهم زندگی را در طول راه می‌آموزد. چان لوک کوون در این شهرک با استاد شین و فردی به نام ای وی آشنا شده و تحت رهبری سیکلون در مجموعه‌ای از نبردهای گسترده در برابر تهاجم فردی شرور به نام آقای بیگ شرکت می‌کند. آن‌ها با هم عهد می‌کنند که از پناهگاه امنی که در شهرک محصور کاولون ساخته‌اند، محافظت کنند اما…

پیرمردی زودرنج و بداخلاق به تیمی ملحق می شود که به نجات سگ های بی سرپرست می پردازند. اعضای این گروه در کنار یکدیگر برای کمک به این حیوانات رها شده و بی پناه تلاش می کنند و نشان می دهند که مهربانی و دلسوزی تا چه حد می تواند زندگی انسان ها و سگ ها را دگرگون کند.

یک معلم مدرسه پس از کشف اطلاعات مربوط به دانش آموز در معرض خطر، خاطرات دردناک دوران کودکی خود را دوباره زنده می کند.