جوان، آزاد و دیوانه وار عاشق. در نوجوانی، دنیا در نظر آنها بهشت بود، اما در بزرگسالی، زندگی شان همجون یک تکه پازل گمشده تیره و تار به نظر می رسد .

در سرزمین کوماندرا انسان‌ها و اژدهاها برای مدتی طولانی و همراه با یک‌دیگر در صلح زندگی کرده‌اند اما با از راه رسیدن یک نیرو شیطانی بزرگ، آرامش این سرزمین به خطر می‌افتد و اژدهاها برای نجات بشریت جان‌شان را فدا می‌کنند. حال 500 سال پس از اتفاقات مذکور، همان شیطان بزرگ بازگشته و جنگ جویی به نام «رایا» می‌بایست در مقابل وی قرار گیرد.

با حرکت سیاره ای به سمت زمین، انقراض انسان ها نزدیک می شود. در حالی که اکثر آنها برای دنبال کردن وحشیانه ترین رویاهای خود احساس آزادی می کنند، یک زن آرام و ناراحت تنها می ایستد و ...