خلاصه داستان
والتر دیویس معتاد به کارش است. او فقط به کار خود توجه دارد و بسیار کم به زندگی شخصی و یا ظاهر خود می رسد. حالا او باید با یک مشتری جدید و مهم ژاپنی قرار کاری بگذارد. برادرش، "نادیا" دخترخاله همسرش را که در شهر جدید است و می خواهد با شهر آشنا شود به او می سپارد، و به او هشدار می دهد که وقتی او مست می شود، کنترلش را از دست می دهد و وحشی می شود. قرار کاری چگونه پیش خواهد رفت به ویژه هنگامی که نادیا با دوست پسر سابقش دیوید روبرو می شوند.