در ایالت کارولینای جنوبی در سال 1776 ، بنجامین مارتینِ کشاورز هفت فرزند داشت. گابریل فرزند بزرگ او بر خلاف میل پدرش به نیروی ارتش می پیوندد. گابریل پس از زخمی شدن در نبرد به خانه برمی گردد و در این هنگام جنگ به داخل کشور و ایالت آنها کشیده می شود و سربازان دشمن به خانه ی آنها هجوم می آورند و پس از کشتن سربازان زخمی پناهنده در منزل بنجامین ، فرزند او را نیز به عنوان فراری دستگیر کرده و در حال بردن او به همراه خود برای اعدام هستند که در این حین توماس پسر دوم بنجامین برای نجات برادر خود با دشمن درگیر می شود. یکی از افسران ارشد او را به ضرب گلوله به قتل می رساند و این شروع نبرد بنجامین با انگلیسی ها است...
«آلن» (اسمیت)، پسر یک صاحب اسباب بازی فروشی، تعدادی از اسباب بازی های جدید را به جان هم انداخته است: «کاماندوهای ویژه» علیه «گورگونیت ها». اما آن چه «آلن» نمی داند این است که این اسباب بازی ها طوری طراحی شده اند که بتوانند حرکت کنند، لب بزنند و سخن بگویند. هدف کاماندوهای ویژه، نابودی «گورگونیت ها» ست...
مشهورترین ابرقهرمان جهان، مرد پولادین معروف به کلارک کنت و روزنامه نگار مشهور، پس از سال ها مبارزه با ابرشرورها، هیولاها و مهاجمان بیگانه، با یکی از بزرگترین چالش های زندگی خود روبرو می شوند و...
ین سریال بر اساس کمیک های آرچی ساخته شده و دارای تمی راز آلود و تیره است. داستان در مورد ماجراهای یک پسر جوان به نام آرچی و دوستانش است که در شهر کوچکی به اسم “ریوردیل” زندگی میکنند. این شهر دارای ظاهری فانتزی و پر زرق و برق است، اما اسرار تاریکی در زیر این شهر نهفته است که عده ای به دنبال کشف آنها هستند…
یک دختر معمولی بنام "کلاری" در روز تولد 18 سالگی اش متوجه میشود که یک شکارچی سایه است. (گروهی متشکل از دورگه های انسان-فرشته که وظیفه شان کشتن شیاطین است) زمانی که مادر "کلاری" ربوده میشود او بهمراه چندی از دوستانش عازم سفری برای شکار شیاطین می شود تا سرنخ هایی از مادرش پیدا کند...
*
آپدیت: قسمت 22 از فصل سوم اضافه شد. ((پایان فصل سوم))
بازمانده ی معین یا بازمانده ی برگزیده (انگلیسی: Designated Survivor) یکی از اعضای کابینه ایالات متحده آمریکاست که در زمانی که رییس جمهور و سایر مقامات عالی کشور در یک نقطه جمع شدهاند (نظیر سخنرانی وضعیت کشور آمریکا و روز معارفه) در مکانی امن، دور و غیر افشا شده قرار میگیرد تا اگر احیاناً برای رییسجمهور و سایرین اتفاقی افتاد، زمام امور را در دست بگیرد. او معمولاً در در خارج از ساختمان کنگره، غالباً در کاخ سفید، مستقر میشود. هویت عضو کابینه انتخاب شده معمولاً تا زمان آغاز سخنرانی رئیس جمهور مخفی میماند. حال پس از یک حمله فاجعه بار تمام اعضا کابینه کشته می شوند و این فرصتی برای این فرد از پیش تعیین شده است تا رئیس جمهور شود...
*
آپدیت: فصل سوم به صورت کامل اضافه شد.
ریپ هانتر فردی است که آینده را مشاهده کرده و میداند اتفاقی خواهد افتاد که نه تنها زمین بلکه کل دنیا را از در بر میگیرد. حال اون وظیفه دارد تیمی از شروران و قهرمانان را باهم متحد کند تا در مقابل این تهدید بزرگ مقاومت کنند...
کارا دختر 24 ساله زور ال که توسط خانواده دنورس به فرزند خواندگی گرفته شده بود بعد از 13 سال دوری از کریپتون،سعی می کند قدرت های نامحدود خودش را که تا به حال پنهان می کرده به کار بگیرد، دنورس ها به او آموزش می دهند که چگونه این قدرت ها را کنترل کند.تا زمانی که طی یک حادثه غیر منتظره کارا از قدرتش استفاده می کند و این موضوع باعث می شود او به سمت زندگی قهرمانی سوق پیدا کند...
داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین بری آلن با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور میشود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...
اولیور کووین یک پسر عیاش و خوش گذران است و همیشه باعث بوجود امدن مشکلات زیادی میشود وی با دوست دختر خود هم رفتار بدی دارد.در یکی از سفر های دریایی کشتی او غرق میشود و همه فکر میکنند که او مرده است ولی او از این حادثه جان سالم بدر برده و در یک جزیره به مدت پنج سال زندگی میکند.بعد از این مدت او از جزیره نجات پیدا میکند و به شهر خود باز میگردد .الیور سعی میکند تا با خانواده و دوست دخترش که دوباره با او وارد رابطه شده است مثل گذشته رفتار کند ولی او دیگر همان الیور سابق نیست و تغییر کرده است.او شب ها لباس مخصوص خود را میپوشد و با تیر کمان خود به شکار تبهکار ها و کمک به مظلومین میرود.