داستان در یک شهر کوچک در غرب میانه اتفاق میافتد؛ زمانی که کابوس افسانهای، جک دندان ارهای، از مزارع ذرت برمیخیزد و پسران نوجوان شهر را در نبردی خونین برای بقا، به چالش میکشد. در همین زمان است که مراسمی مرگبار که هرساله برگزار می شود، علنی می شود...
پسری سیزده ساله توسط یک جنایتکار خطرناک ربوده شده و در زیرزمین زندانی می شود. او در آنجا تماس های تلفنی اسرارآمیزی از قربانیان قبلی این قاتل کودک کش دریافت می کند و...
فیلم داستان یک قاتل زنجیرهای بسیار باهوش به نام جک را در طول 12 سال روایت میکند. طرح و نوع قتلهایی که انجام میدهد او را به یک قاتل زنجیرهای حرفهای تبدیل کرده است…
چند تن از ابرقهرمانانِ لیگ عدالت با هم متحد میشوند تا جلوی یک تهدید مارواء طبیعی را بگیرند، تهدیدی که ممکن است این ابرقهرمانان نتواند از پس آن برآیند...
داستان با قتل دختری به نام "لاورا پالمر" که در شهر آرام "توین پیکس" زندگی می کند آغاز می شود . اهالی این شهر از این قتل شگفت زده می شوند و کلانتر شهر از "دال کوپر" کار آگاه FBI برای کشف راز قتل کمک می خواهد ، وقتی "کوپر" تحقیقات خود را برای پیدا کردن قاتل آن دختر آغاز می کند به مسائل مشکوکی بر خورد می کند و اینطور بنظر می رسد همه اهالی رازی را از او مخفی می کنند که او می بایست این راز را کشف کند .
پس از استقلال کشور مکزیک از دولت استعماری اسپانیا در سال 1823 مهاجرت آمریکایی ها به ایالت تگزاس که در آن زمان بخشی از خاک کشور مکزیک بود افزایش یافت. به طوری که پس از مدت کوتاهی اکثر ساکنان این ایالت را آمریکایی تبارها تشکیل می دادند که با دولت مرکزی اختلاف نظرهای فراوانی داشتند.
یک پسر نوجوان در بخش بزرگسالان بیمارستان با فردی بنام بابی آشنا می شود، مردی که در این بخش بستری است و به زودی تبدیل به مربی و حامی او می شود. او در این بیمارستان و بخش بزرگسالان چیزهایی را یاد می گیرد که شاید در دنیای واقعی نمی توانست تجربه اش کند...
داستان زندگی واقعی دیتر دنگلر (کریستین بیل) خلبان جنگنده نیروی هوایی آمریکا که در اولین پرواز عملیاتی خود بر فراز لائوس، سقوط کرده و اسیر می شود. امتناع وی از امضای انزجار نامه ای علیه ارتش آمریکا موجب فرستاده شدن وی به بازادشتگاهی کوچک در میان جنگل می شود. جایی که گروه بسیار کوچکی از اسرا حدود 2 سال در آنجا زندانی بوده اند، ولی دیتر قصد اقامتی طولانی در چنین مکان مخوفی را ندارد. نقشه وی برای فرار از سوی تنی چند به دلیل مخاطرات فراوان با استقبال روبرو نمی شود. اما یکی از زندانی ها به نام مارتین دیون موافقت خود را برای اجرای نقشه فرار اعلام می کند. ولی این فقط یک آغاز است...
داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم می باشد و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به شرطی که...
«کریس کلوین» (کلونی)، روان کاوی که هنوز ماتم مرگ همسرش «ریا» (مک الهون) رهایش نکرده، به اصرار و التماس یکی از هم کارانش به نام «گیبارین» (توکور)، ترغیب می شود درباره ی اتفاقات غیر عادی و عجیبی که در ایستگاه فضایی «پرومته» رخ می دهند، تحقیق کند.
مرکز شهر لس آنجلس، سال ٢33١ . مرد جوانی به نام تام تام از بالای هتل میلیون دلاری به قصد خودکشی پایین می پرد و در حین سقوط، حوادث ١٤روز اخیرش را تعریف می کند که با مرگ یکی از ساکنان هتل به نام ایزی گولد کیس (که از نقطه دیگری پایین پریده) شروع می شود...
در جریان جنگ جهانی دوم، گروهی از سربازان امریکایی به پشت خطوط دشمن نفوذ می کنند تا یک سرباز چترباز بنام رایان، که تمام برادرانش در جنگ کشته شدهاند، را نجات دهند.
دکتر «جوآن تورنتن هاردینگ» (هانت) در اوکلاهما با همسر سابقش، «بیل هاردینگ» (پاکستن) برخورد می کند. آنان درباره ی گردبادهای عظیم تحقیق می کنند؛ گردبادهایی که نزدیک بیست سال قبل هنگامی که «جو» پنج ساله بود، پدرش را به کام خود فرو برده بود.
ریشه اصلی داستان این سریال درباره ی نزاع و جنگ بین خدایان قدیم و خدایان جدید است. خدایانی که قدرتشان نشئت گرفته از اعتقادات مردم میباشد. هر خدایی که تعداد معبودهای بیشتری داشته باشد، قدرتش بیشتر خواهد بود. ماجرای سریال در عصر مدرن روایت میشود. زمانی که پرستش خدایان در حاشیه قرار دارد و عشق به تکنولوژی و مادیات جای آنها را گرفته اند. "شادو/سایه" یک محکوم سابق است که به تازگی از زندان آزاد شده. او با مردی مرموز به نام "ونزدی/چهارشنبه" آشنا میشود، کسی که چیزهای زیادی دربارهی زندگی و گذشته "شادو" میداند. در حقیقت "ونزدی" یک خدای قدیمی قدرتمند می باشد که درصدد است برای انجام ماموریت خود ارتشی بسازد و شکوه گذشتهی خود را دوباره زنده کند...
داستان سریال زندگی "جان کنستانتین" را روایت میکند. او جادوگری است که با جادوی سیاه سر و کار دارد و در حالی که با گناهان گذشتهاش دست و پنجه نرم میکند، سعی بر نجات نسل بشریت از یک تهدید بزرگ ماوراءالطبیعه را دارد...
داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین بری آلن با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور میشود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...
بعد از مرگ “Ichabod Crane” در حین یکی از ماموریتهای ژنرال جرج واشنگتن در سال 1780، در سال 2013 از مرگ بر میگردد و بیدار میشود، وی تنها فردی نیست که از مرگ برگشته، مرد اسبسوار بیسر، که توسط “Ichabod Crane” سر وی از تنش جدا شده بود به زمان حال بر میگردد و شروع می:کند به قتلهای شبانه، حال “Ichabod” بایستی با کلانتر “ابی میلز” همکاری کند و...
“ویل گراهام” یک مأمور اف.بی.آی ـه،که تخصص و روش ویژهایی در دستگیری قاتلین زنجیرهایی داره. روش اون به این شکل هستش که در دستگیری قاتلین از کمک روان پزشکهای حرفهایی هم بهره میبره. او به کمک “هانیبال لکتر” که روان پزشکی متخصص ـه در دستگیری قاتلین بسیار موفق ظاهر میشود، امّا چیزی که نمیدونه اینکه خودِ “هانیبال” یک قاتل سریالی بسیار خطرناک ـه.
اولیور کووین یک پسر عیاش و خوش گذران است و همیشه باعث بوجود امدن مشکلات زیادی میشود وی با دوست دختر خود هم رفتار بدی دارد.در یکی از سفر های دریایی کشتی او غرق میشود و همه فکر میکنند که او مرده است ولی او از این حادثه جان سالم بدر برده و در یک جزیره به مدت پنج سال زندگی میکند.بعد از این مدت او از جزیره نجات پیدا میکند و به شهر خود باز میگردد .الیور سعی میکند تا با خانواده و دوست دخترش که دوباره با او وارد رابطه شده است مثل گذشته رفتار کند ولی او دیگر همان الیور سابق نیست و تغییر کرده است.او شب ها لباس مخصوص خود را میپوشد و با تیر کمان خود به شکار تبهکار ها و کمک به مظلومین میرود.
این سریال داستان بازماندگان یک سقوط هواپیما در جزیرهای در مناطق گرمسیری مدار راس السرطان را بازگو میکند که پس از صحبتهای سرمهماندار در پرواز بین سیدنی و لس آنجلس در جایی در اقیانوس آرام سقوط میکند. هر قسمت سریال ، شامل زندگی هر کدام از بازماندگان در جزیره و قسمتی از زندگی گذشتهی او میباشد و…
زن جوانی که به تازگی از یک بیمارستان روانی آزاد شده است، بعنوان منشی در دفتر یک وکیل شروع به کار می کند، اما طولی نمی کشد که رابطه بین آن دو فراتر از یک رابطه کاری می رود...