گروهی ازمهاجران فضایی جوان به یک ایستگاه فضایی متروک می رسند و با مخوف ترین و وحشتناک ترین شکل حیات در سرتاسر کیهان روبرو می شوند...

"تورین" گنجی به دست می آورد و دوستی و غرور را قربانی می کند تا این گنجینه را حفظ کند. بیلبو به سراغ او می آید تا به وی یادآوری کندکه جدایی آنها از یکدیگر تا چه حد می تواند برای کل سرزمین آنها خطرناک باشد. اما او از خطر بزرگتری که آنها را تهدید می کند، بی خبر است. هیچ کس جز گاندالف این خطر را نمی بیند و نمی داند چگونه ساورون، دشمن بزرگ آنها، ارتشی مرکب از چهار سپاه ویژه از اورک ها تشکیل داده است و قصد حمله به آنان را دارد...

داستان این فیلم قبل از سه گانه ارباب حلقه ها اتفاق می‌افتد و نوعی پیش‌درآمد بر آن مجموعه فیلم است. «بیلبو بگینز» ( مارتین فریمن ) شخصیت اصلی داستان برای پیدا کردن گنجینه ی اژدهایی بنام «اسماگ»، در سفری پرماجرا با «گندالف» ( یان مک کلن ) و گروهی از دورف ها ( کوتوله ها ) همراه می‌شود...

"رمی" موشی شهرستانی عاشق آشپزی است و الگوی او «گوستو»، سرآشپز یکی از معروف ترین رستوران های پاریس. روزی «رمی» از مرگ «گوستو» باخبر می شود و اتفاقی به پاریس می رسد. پس از چندی نیز در رستوران "گوستو" که حالا رونق خود را از دست داده، مخفیانه مشغول به کار آشپزی می شود... * نسخه دوبله پارسی "موش سر آشپز" (صدا و سیما) | سینک اختصاصی

یوری اورلوو (نیکلاس کیج) یک دلال اسلحه است. او کارش را با فروختن اسلحه به اوباش خیابانی شروع می کند و بعد از گذشت 10 سال، با یک فرمانده ارتشی افریقایی قرارداد فروش سلاح می بندد. از طرفی یک مامور پلیس بین الملل نیز او را تعقیب می کند و در این بین او میان وسوسه‌های نفسانی برای ادامه به این تجارت و عذاب وجدان بخاطر این تجارت کثیف، می ماند…

روزی پس از فردا، فیلمی راجع به حوادث جوی کره زمین است، «جک هال» کارشناس هواشناسی معتقد است که تا سال آینده یک عصر یخبندان بر روی کره زمین شکل می گیرد. ولی او با دانشمندی انگلیسی بنام «راپسن» آشنا می شود که عقیده دارد روز حادثه خیلی زودتر از زمان پیش بینی شده است...

داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیه‌کننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه 1920 تا اواسط دههٔ 1940 است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود.

"فرودو" و "سم" با راهنمایی "گالوم"، به مسیرشان به سمت کوه نابودی ادامه میدهند، در حالی که مطمئن نیستند او به چه سمتی هدایتشان می کند. باقیمانده یاران حلقه، مردم گاندور و روهان را در نبردی عظیم علیه نیروهای سائورون، یاری می کنند...

در سال 1888 در لندن، فقر و بدبختی باعث بوجود آمدن زندگی‌های هولناکی در محله وایت چاپل شده است. در این زمان فردی جنایتکار و بدنام به اسم «جک ریپر» در این محله مشغول آدمکشی و از بین بردن زنان فاحشه است. یک بازرس اسکاتلندیارد به اسم «فرد آبرلین» (جانی دپ) با کمک همکارش «پیتر گادلی» در پی این هستند که بفهمند این قاتل زنجیره ای کیست و چرا این زنان را بطور وحشیانه می کشد...

داستان فیلم در مورد یک حلقه‌ی باستانی که قرن‌ها پیش گم گشته بود است، حالا دوباره پیدا شده و از دست تقدیر، به هابیتی جوان بنام "فرودو" رسیده است. وقتی که "گندالف" می فهمد که این حلقه، همان حلقه یگانه ارباب تاریکی، سائورون است، فرودو مجبور می شود این حلقه را به کوه نابودی برده و آن را از بین ببرد. با این وجود او تنها نمی رود و در این راه هشت یار دیگر به او در انجام ماموریتش کمک می کنند. یاران حلقه باید از میان کوه‌ها، جنگل‌ها، برف و بوران و تاریکی عبور کنند و با نیروهای شرور تاریکی در میان راهشان مقابله کنند. موفقیت آن‌ها در این ماموریت سخت، تنها امید برای خاتمه دادن به دوران حکومت ارباب تاریکی است.

مسائل شوم و خیر و شر در دنیای "مگی اوکانر" هیچ جایی ندارند.دنیای او حول شغلش به عنوان پرستار در یک بیمارستان می چرخد تا اینکه در یک شب بارانی خواهرش "جنا" دختر تازه متولد شده خود را در خانه او رها می کند و...

«آلگراگلر» (جیسن لی)، الهه ی طراحان بازی های کامپیوتری که آخرین بازی مبتکرانه اش «اگزیستنر» مرز بین واقعیت و دنیای سرگرمی را از میان برداشته و به شدت با تب و تاب و امیال طالبانش ارتباط برقرار کرده، هدف توطئه ای مرگبار قرار گرفته و مجبور به فرار شده است...

«رابرت» ( ایوان مک گرگور ) یک نظافتچی است که بعد از اینکه رئیسش او را اخراج کرده و یک روبات را جایگزین او می کند، تصمیم می گیرد دختر رئیسش، «کلین» ( کامرون دیاز ) را گروگان بگیرد...

قرن بیست و سوم گلوله عظیمی از گدازه مذاب با سرعتی بسیار، به طرف زمین حرکت می کند. اعلام می شود که برای نجات زمین باید چهار سنگ، نماد چهار عنصر اصلی را با عنصر پنجم که نیروی مثبت زندگی است و در قالب مسافری از دنیایی دیگر به نام «لیلو» (یوویچ) تجسم یافته، در هم آمیزند.

"ویکتور فرانکنستاین" تحت تأثیر تجربه های استادش، "والد من"، دچار وسوسه ی چیرگی بر مرگ می شود. وقتی ولگردی" والدمن" را می کشد و به دار آویخته می شود، "ویکتور" مغز "والدمن" را در سر جنایتکار قرار می دهد و موفق می شود او را به زندگی بازگرداند...

نیویورک، اوایل دهه ی 1950. "بیل لی" از نوعی ماده ی مخدر استفاده می کند که اعتقاد دارد در کار نویسندگی به او کمک می کند. سرانجام او تصادفا همسرش، "جون" را به قتل می‌رساند و...

السینور، قرون وسطا. در دربار دانمارک، ملکه "گرترود" با "کلادیوس" برادر شوهر فقیدش و شاه جدید ازدواج کرده است. "کلادیوس" به برادرزاده اش "هملت" دستور می دهد عزاداری را از حد نگذراند ولی "هملت" نمی تواند بیزاری خود را از ازدواج مادرش پنهان دارد. تا این که "هملت" با شبح پدرش رودررو می شود که "کلادیوس" را به جنایت متهم و "هملت" را به انتقام گیری ترغیب می کند.

این فیلم برگرفته از نمایشنامه ویلیام شکسپیر در مورد فتح خونین فرانسه به دست پادشاه انگلیسی بنام هنری می باشد...

"ماریون" زنی است که یادگرفته از خود در برابر احساساتش محافظت کند.او آپارتمانی برای کار بر روی کتاب جدیدش اجاره می کند اما برحسب اتفاقات می تواند صدهای آپارتمان کناری اش که مطب یک روانپزشک است را بشنود.وقتی صدای زنی را می شوند که با دکتر صحبت می کند وارد ماجرای پیچیده ای می شود و...

سفینه ی «نوسترومو» برای انجام پژوهش های فضایی به کهکشان فرستاده و یکی از سرنشینان آن به نام «کین» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودی ناشناخته به درون سفینه می شود. موجودی که خیلی سریع رشد می کند و به نظر می رسد هدفی جز کشتار و نابودی نداشته باشد..