فریدا یک پیشخدمت جوان در لس آنجلس است که چشمش به کارآفرین فناوری، اسلیتر کینگ، است. وقتی او به یک جلسه در جزیره خصوصی می رود، فریدا احساس میکند که چیزهای بیشتری از آنچه به چشم میآید وجود دارد.
نود و دومین مراسم اهدای جوایز اسکار، توسط آکادمی علوم و هنرهای سینما و به افتخار بهترین فیلم های سال 2019 ، در روز دوشنبه 9 فوریه 2020 میلادی در سالن تئاتر دالبی ، هالیوود ، لس آنجلس برگزار شد. این مراسم پس از یک دهه برگزاری در اواخر فوریه ، امسال اوایل فوریه 2020 برگزار میشود. این مراسم در ایالات متحده از شبکه تلویزیونی شرکت پخش رسانه ای آمریکا ایبیسی به صورت زنده پخش شد و تهیهکنندگی آن را دونا گیگلیوتی و گلن ویز برعهده داشتند ، ویز همچنین کارگردانی مراسم را بر عهده داشت. با توجه به موفقیت اجرای بدون مجری نود و یکمین مراسم اسکار در سال 2019 ، مراسم امسال نیز مجری نداشت. آکادمی طی این مراسم جایزههای اسکار را در 24 رشته به بهترین ها اعطا کرد.
مراسم نودمین دوره جوایز اسکار دوشنبه صبح به وقت ایران در دالبی تیهتر در هالیوود، لس آنجلس برگزار شد. جیمی کیمل برای دومین سال پیاپی اجرای جوایز سالانه آکادمی را به عهده داشت.
*
فیلم «شکل آب» به کارگردانی «گیرمو دل تورو» به عنوان بهترین فیلم نودمین دوره جوایز سالانه اسکار انتخاب شد. این فیلم در 13 بخش نامزد این دوره از جوایز اسکار بود که توانست در چهار رشته موفق به کسب جایزه شود.
«دانکرک» که با هشت نامزدی بعد از «شکل آب» قرار داشت، سه جایزه گرفت. فیلمهای «سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری»، «بلید رانر 2049»، «کوکو» و «سیاهترین ساعت» هر کدام موفق به کسب دو جایزه شدند.
یک کمپانی بخش سرگرمی، این امکان را فراهم می کند تا هولوگرام عزیزان از دست رفته ی خود را مشاهده کنید. با اینکار می توان با نسخه های جوان تر پدر یا مادر انسان دیدار کرد. در این بین پیر زنی 86 ساله به نام "مارجوری"، با نسخه ای جوان تر از همسرش زندگی می کند و همسر او جوری برنامه ریزی شده است که با خاطرات "مارجوری" همسان باشد، اما...
داستان انیمه دربارهی دختر جوانی به نام "آنا" میباشد که بخاطر بیماریاش مجبور میشود به روستایی خارج از شهر سفر کند. او در آنجا با دختری با موهای بلوند به نام "مارنی" آشنا میشود...
دو سال از شروع زندگی استوارت در بین خانواده لیتل ها گذشته است. استوارت اکنون به مدرسه می رود و یک خواهر کوچکتر به اسم مارتا نیز دارد و با گربه خانه یعنی اسنوبال نیز روابط خوبی دارد.
«خانم و آقای لیتل» تصمیم می گیرند به خاطر پسرشان، «جرج»، بچه ای را به فرزندی قبول کنند. آنان در پرورشگاه به موشی به نام «استوارت» بر می خورند که می تواند حرف بزند، راست راست راه برود، لباس تنش کند و تقریبا هر کاری که یک بچه ی آدم می کند، انجام دهد...
با وقفه ای که جنگ جهانی دوم در مسابقات لیگ بیس بال مردان آمریکا ایجاد می کند، لیگ جدیدی برای رقابت تیم های زنانه تشکیل می شود. در این بین «داتی» (دیویس) و خواهرش، «کیت» (پتی)، و «می» فریبنده (مادونا) به این ورزش مردانه روی می آورند. «جیمی» (هنکس)، مربی دائم الخمر نیز مربی گری آنان را به عهده می گیرد...
«لوسی» بعنوان پیشخدمت در رستوران فست فود کار می کند و با دوستش «جیمی» که یک نوازنده است مشکلاتی دارد. «تلما» با «داریل» ازدواج کرده، مردی که دوست دارد همسرش مدام در آشپزخانه بماند، تا او بتواند تلوزیون تماشا کند. روزی «تلما» و «لوسی» تصمیم می گیرند زندگی عادی شان را کنار بگذارند و با ماشین به جاده بزنند. اما در این سفر «لوسی» مردی که «تلما» را تهدید کرده است را می کشد، و از این رو آن دو تصمیم می گیرند به مکزیک بگریزند، اما طولی نمی کشد که پلیس آمریکا دستگیرشان می کند.
این سریال کمدی نگاهی دارد به زندگی شخصی و حرفهای گروهی از زنان که در یک لیگ کشتی گیری مسابقه می دهند. اتفاقات سریال در شهر لس آنجلس رخ می دهد و تمرکز آن بر روی زنی به نام "روث" (آلیسون بری) است که وقتی با زرق و برق و هیجان دنیای کشتی آشنا می شود، راهی برای تحقق بخشیدن به رویاهایش را پیش روی خود می بیند...
داستان سریال که بر اساس فیلم جنگیر می باشد دو کشیش متفاوت را دنبال میکند که 40 سال پس از اتفاقات فیلم اول با قضیه تسخیر شیطانی یک خانواده درافتادهاند...
داستان اصلی این مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی چند دانشجوی پزشکی است که برای ادامه تحصیل و کسب تخصص جراحی به بیمارستان Grace شهر سیاتل ایالت واشینگتن آمریکا وارد میشوند. شخصیت اصلی داستان که در ضمن راوی داستان نیز هست، دختری به نام Meredith Grey است. عنوان سریال به تناسب نام این شخصیت انتخاب شده، اگر چه شباهت ظریفی با عنوان کتاب آناتومی گری (منبع مشهور علم آناتومی) دارد…
در مورد زنی است به نام سامانتا که زندگی آرامی دارد و مشغول تدریس در یک مدرسه است. اما این روند آرام زندگی با خوردن ضربه ای به سر سامانتا به هم می خورد. او گذشته خودش را دوباره به یاد می آورد که …